از این دوری نجاتم دِه منم شبگرد و غمخوارت
امانِ من به آغوشت ، کجا سازم فراموشت
منم مفتون و مدهوشت ، دلم محتاجِ تیمارت
هزار افسانه می سازد نگاهِ چشم جادویت
تو ای آلاله ی خوشبو ، پناهم ده به گارت
یکی درد و یکی درمان یکی وصل و یکی هجران
من از اینها پسندم آن، که باشد امر و گفتارت
دلم آن غنچه ای باشد که عطرش هست یادِ تو
منم آن بلبلِ عاشق ، همان یارِ وفادارت
#یاسررشیدپور
روزگاریست که غم، هم نفسِ ما شده است (یاسررشیدپور)
,، ,یکی ,نباشی ,منم ,پُر , ,من پُر ,نباشی من ,پُر از ,و یکی
درباره این سایت